امیرعلیامیرعلی، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
حلما بانوحلما بانو، تا این لحظه: 8 سال و 6 ماه و 23 روز سن داره

امیرعلی گلم

یاد ایام 3

دوستان سلام رسیدیم به بخش سوم از خاطرات گل پسر ما:   جونم براتون بگه که پسرکم از همون بچه گی زمینه آلرژی داشت و  اگه زیاد می دوید یا زیاد میخندید وبالعکس زیاد گریه میکرد در نهایت به سرفه می افتاد و بالا می آورد   خیلی نگرانش می شدیم ولی  دکترش گفت انشاالله تا ٦ سالگی برطرف میشه   به خاطر همون حساسیت سرماخوردگیهاشم خیلی طولانی میشد.الهی شکر که الان خیلی     بهتر شده     جشن تولد یکسالگی آقا پسری رو شمال گرفتیم     که خودش خاطرات زیبایی به جا گذاشت.          در خرداد ماه ٩١ درست...
14 تير 1392

سفر به مناطق تاریخی و تفریحی کرمان

همونطور که قول داده بودم اومدم عکسایه سفر به مناطق تاریخی و تفریحی کرمان را بزارم امیرعلی تو این عکسا دو سال و دو ماهشه برای دیدن عکسا بر  ادامه مطلب کلیک کنید امیرعلی در کنار یخدان تاریخی کرمان   امیرعلی در داخل یخدان تاریخی کرمان     امیرعلی در بازار ارگ کرمان     امیرعلی در حال صرف صبحانه در باغ شاهزاده ماهان     امیرعلی و باغ شاهزاده ماهان       امیرعلی در پارک جنگلی قائم     ...
12 تير 1392

خاطرات سفر کرمان

امیرعلی گلی خوابیده و من اومدم از فرصت به دست اومده استفاده کنم یاد خاطرات سفر به نواحی تاریخی و     تفریحی کرمان افتادم، ما اوایل تیر امسال یه سفر کوتاه به کرمان و اطرافش مثل ماهان- بم     داشتیم که واقعأ خوش گذشت، فقط آخرش دیگه خیلی خاطراتی شد...     خونه ای که رفتیم کمی قدیمی بود ولی همه ی امکاناتو داشت دست بابایی درد نکنه حسابی     زحمت کشید       اینم برای قدردانی از بابایی امیرعلی البته با تأخیر چون وبلاگ ما بعد از روز پدر فعالیتش را شروع     کرد ولی تشکر از پدر نیاز به روز خاصی نداره و همیشه میشه ...
11 تير 1392

ماجرای دیشب

قبل از هر چیز ممنونیم ازخاله ها و دایی ها که سر زدن به امیرعلی گلی خجالت زده مون کردند دو شب پیش جشن تولد پسر یکی از دوستان بود امیرعلی خیلی از دیدن نی نی متعجب   بود و حسابی با بقیه بچه ها خوش گذروند اون وسطا چند تا بادکنکم قربانی کرد.   ساعت: 0:58   یازدهم تیر 92     دیشب داشتم این مطالب و می نوشتم که پسرکم آمدو خواست رو صندلی کناری بشینه منم از اونجایی   که قبلأ راحت این کارو می کرد گذاشتمش رو صندلی و مشغول نوشتن شدم هنوز دو سه کلمه   ننوشته بودم که طفلی پسرم تعادلشو از دست داد و سرش خورد به میز و گریه کرد اعصابم ریخت به هم و خیلی ناراحت ...
11 تير 1392

اولین های امیرعلی گلی به روایت تصویر

اولین بیرون رفتن سه نفره جو جو در بیست روزگی   اولین جشن روز پدر   اولین واکنش به اسباب بازی ها   اولین چرخش   اولین تعجب موقع غذا خوردن   اولین اصلاح سر     بعد از اصلاح   اولین روز  غذا خوردن   اولین واکنش به تلوزیون(اخبار ورزشی)   چهاردست و پا رفتن   اولین ایستادن   اولین سفره هفت سین عید نوروز   اولین ژستها و عکس های شکاری         امیرعلی با حمایت بابایی       ...
10 تير 1392

اولین هایه امیرعلی گلی

در این قسمت مراحل رشد امیرعلی گلی را میگذارم :             اولین لبخند امیرعلی گلی : دو ماهگی در روز مادر         گرفتن سر: در دو نیم ماهگی   اولین چرخش: سه و نیم ماهگی        چهاردست و پا رفتن : شش و نیم ماهگی        نشستن: هفت ماهگی     ایستادن با کمک دیوار و میز: هفته اول هشت ماهگی     گرفتن دیوار و راه رفتن: هفته اول نه ماهگی         اولین اصلاح سر: پنج ماهگی       اولین گفتن کلمات (دد-بابا...
9 تير 1392