قدر این شبامون
خدای مهربونم ممنونم ازت به خاطر اینکه یه سال دیگه بهمون توفیق دادی که ماه رمضان و شبهای قدرو ببینیم خدایا شکرت به خاطر همه ی نعمت هایی که به ما دادی و ببخشمون اگه قدرشو نمی دونیم ،
خدایا اعمال همه رو توو این شبا بپذیر گناهامون را ببخش و بیمارانو شفا بده و ....
دیشب توو مسجد وقتی کنارم مثه یه آقا نشستی و از جات جم نخوردی تا نماز تموم بشه بهت افتخار کردم و خدایم را شکر کردم به خاطر اینکه پسرکم داره بزرگ میشه و دیگه توو مسجد راه نمیوفته مهرارو جمع کنه و تسبیح دیگرانو گم کنه البته اینا واسه خیلی وقت پیشا بود
جدیدآ گاهی خیلی متعجبم میکنی با حرفات با کارات میمونم از کجا و از کی یاد گرفتی
مامان به امیرعلی:
پسرم تا وقتی نشستمت از توو دستشویی بیرون نیای
امیرعلی: چشم قربان
مامان:یادت نره صدام کنی
امیرعلی: باشه دیگه
مامان
فدات بشم سوره ی حمد رو هم یاد گرفتی البته هنوز توو آخرین آیه میمونی ولی خوب خودمونیم، یه کمم سخته
به شکرانه ی این کارت برات (به قول خودت) ماشین موتوری گرفتیم تا تشویق بشی اولش میترسیدی سوار شی ولی حالا خیلی راحت میرونیش
قربونت برم در پناهه خدا باشی