هنر مامان و پسرش
امروز وقت آزاد داشتم تصمیم گرفتم برا پسرم سالاد الویه که دوست داره درست کنم
قبل از اینکه کارم تموم شه قربونش برم خودشو سیر کرد
در انتهایه کار تصمیم گرفتم روشو تزئین کنم تا بابایی امیرعلی هم خوشش بیاد
آخه زیاد اهله الویه نیستبرعکسه منو امیرعلی گلی که عاشقشیم
اینم حاصله کارم
البته کارم در مقابل هنرایه دوستان هیچه
گل رز سفید با شلغم و رز سرخ با گوجه فرنگی درست شده،
گلایه نارنجی هم که واضحه از هویج و خیارشوره برگاشم شاهی و گیشنیزه
این از هنر مامان، حالا بریم سراغه هنر پسر
چند روزه پیش با یه صحنه ی عجیب مواجه شدم
آقایه امیرعلی رفته بود سراغه لوازمه آرایش و حسابی هم هنرمندانه آرایش کرده بود
باورم نمیشد خط چش کشیده بود اونم با چه مهارتی
حالا حتمآ فک میکنید مامانش استاده آرایشه
ولی اصلآ اینجور نیست
و نمیدونم این شیطون کی و چه جوری یاد گرفته
پسرم به منم یاد میدی
دید من دارم با تعجب نیگاش میکنمو میخندم
شروع کرد به لوس بازی و ورجه وورجه و در نهایت سرش خورد
به عکس خودش که رو دیوار آویزون بود
و عکس از بالا افتاد روش